۳۱۹ بار خوانده شده

غزل شماره 56

یار اگر با ما ز راه لطف بنشیند دمی
در جوارش در شود شادان که دارد همدمی

همچو غمگینی که بهر خویش خواهد غمگسار
دل ز هجر یار مجروح است و جوید مرهمی

اهل رازی کو که با او باز گویم راز دل
می‌روم هر دم به سویی تا بجویم محرمی

شانه‌ام خم گشت زیر بار غم‌ها باز هم
هر دم از هر سوی آید روی غم‌هایم غمی

آتش دل را نشاند قطره اشکی بلی
گل شود شاداب و خندان در چمن از شبنمی

بر کشد از دل خروش از موج اشکم وحدتا
گر کسی دیده‌ست امواجی خروشان از یمی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره 55
گوهر بعدی:غزل شماره 57
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.