۳۱۳ بار خوانده شده

غزل شماره ۱۱۲

هزاران آفرین بر جان حافظ
همه غرقیم در احسان حافظ

ز هفتم آسمان غیب آمد
لسان الغیب اندر شان حافظ

پیمبر نیست لیکن نسخ کرده
اساطیر همه دیوان حافظ

چه دیوان کز سپهرش جم دیوان
نموده کوکب رخسان حافظ

هر آندعوی کند سحر حلال است
دلیل ساطع البرهان حافظ

ایا غواص دریای حقیقت
چه گوهرهااست در عمان حافظ

نه تنها آن وحسنش درنظر هست
طریقت با حقیقت آن حافظ

بیا اسرار تا ما برفشانیم
دل و جان در ره دربان حافظ

به بند اسرار لب را چون ندارد
سخن پایانی اندر شان حافظ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۱۱۱
گوهر بعدی:غزل شماره ۱۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.