۲۶۶ بار خوانده شده

غزل شماره ۱۰۷

مه آیینه داری است از طلعتش
قیامت نموداری از قامتش

صفای ارم نزهت باغ خلد
همه مستعار است از صفوتش

ملیحان و کان ملاحت تمام
بود زیر بار حق نعمتش

بقد سر و آزاد در بندگیش
یکی خانه زادیست در ساحتش

همانا که یعقوب در پیرهن
شنیده است یک شمه از نکهتش

ببزمش دلاشمع نامحرم است
کجا باریابی تو در حضرتش

ز بس داغش اسرار دارد بدل
نروید بجز لاله از تربتش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۱۰۶
گوهر بعدی:غزل شماره ۱۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.