۲۶۱ بار خوانده شده

غزل شماره ۸۰

به این لطافت و رو تازه ارغوان نشود
باعتدال قدت سرو در جنان نشود

فرو تنی بهمه تن شده است پیشهٔ من
که سجدهات چو کنم غیر بدگمان نشود

فشانم اشک چو باران ز دیده ای یاران
خبر کنید که تا کاروان روان نشود

بآن رسید که آهی کشم ز سینه خویش
که با رقیب خود آن ایار مهربان نشود

دمی نبود که خون در دل شکسته من
ز دست یار و ز کردار دشمنان نشود

مگر که میکده را باز فتح باب کنند
وگرنه کار گشائی ز آسمان نشود

بآه گرم خود آهن چو موم کرد اسرار
باو چسان دل سنگ تو مهربان نشود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۷۹
گوهر بعدی:غزل شماره ۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.