۴۴۷ بار خوانده شده

عطر یار

ما ندانیم که دلبسته اوییم، همه
مست و سرگشته آن روی نکوییم، همه

فارغ از هر دو جهانیم و ندانیم که ما
در پی غمزه او بادیه پوییم، همه

ساکنان در میخانه عشقیم، مدام
از ازل، مست از آن طرفه سبوییم، همه

هر چه بوییم ز گلزار گلستان وی است
عطر یار است که بوییده و بوییم، همه

جز رخ یار، جمالی و جمیلی نبود
در غم اوست که در گفت و مگوییم، همه

خود ندانیم که سرگشته و حیران همگی
پی آنیم که خود روی به روییم، همه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمس کامل
گوهر بعدی:دریای هستی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.