۳۲۶ بار خوانده شده
بر در میکده با آه و فغان آمدهام
از دغلبازی صوفی به امان آمدهام
شیخ را گو که درِ مدرسه بربند که من
زین همه قال و مقال تو، به جان آمدهام
سر خم باز کن ای پیر که در درگه تو
با شعف، رقص کنان دست فشان آمدهام
گرهی باز نگردد، مگر از غمزه یار
بر درش با تن شوریده، روان آمدهام
همه جا خانه یار است که یارم همه جاست
پس ز بتخانه سوی کعبه چسان آمدهام؟
راز بگشا و گره باز و معما حل کن
که از این بادیه، بی تاب و توان آمدهام
تا که از هیچ کنم کوچ به سوی همه چیز
بوالهوس در طمع گنج نهان، آمدهام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
از دغلبازی صوفی به امان آمدهام
شیخ را گو که درِ مدرسه بربند که من
زین همه قال و مقال تو، به جان آمدهام
سر خم باز کن ای پیر که در درگه تو
با شعف، رقص کنان دست فشان آمدهام
گرهی باز نگردد، مگر از غمزه یار
بر درش با تن شوریده، روان آمدهام
همه جا خانه یار است که یارم همه جاست
پس ز بتخانه سوی کعبه چسان آمدهام؟
راز بگشا و گره باز و معما حل کن
که از این بادیه، بی تاب و توان آمدهام
تا که از هیچ کنم کوچ به سوی همه چیز
بوالهوس در طمع گنج نهان، آمدهام
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:آیینه جان
گوهر بعدی:نیمغمزه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.