۲۷۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۱۶۰

جانِ جانیّ و جانِ صد جانی
می‌زَنی نَعْره‌هایِ پنهانی

هر کِه کَر نیست بِشْنَوَد وَصفَت
نَعْلِ مَعکوس و خُفیه می‌رانی

غیرِ اَحْمَق به فهمِ این نَرَسد
عارَت آید ازین لَت اَنْبانی

سَدَّ پیش و پَسِ تو این عار است
که سَرافراز و قُطبِ خَلْقانی

چون گُریزی ازین فُزون گردد
کان فُلانْ فارغ است ازین فانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.