۲۷۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۰۲۷

نیست عَجَب صَفْ زَده، پیشِ سُلَیمان پَری
صَفِّ سُلَیمان نِگَر، پیشِ رُخِ آن پَری

آن پَری‌‌‌‌یی کَزْ رُخَش، گشت بَشَر چون مَلَک
یافت فَراغَت زِ رنج، وَزْ غَمِ دَرمان پَری

تربیتِ آن پَری، چَشمِ بَشَر باز کرد
یافته دیو و مَلَک، گوهرِ جانْ زان پَری

ما و مَنی پاک رفت، ماءِ مَنی خُشک شُد
گشت پَریْ آدمی، هم شُد انسان پَری

دیدهٔ جانْ شَمسِ دین، مَفْخَرِ تبریز و جان
شاد زِ عشقِ رُخَش، شادتر از جان پَری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۲۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.