۳۶۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۰۱۹

ای کِه تو عُشّاق را هَمچو شِکَر می‌کُشی
جانِ مرا خوش بِکُش این نَفَس، اَرْ می‌کُشی

کُشتنِ شیرین و خوش، خاصیتِ دستِ توست
زان که نَظَرخواه را تو به نَظَر می‌کُشی

هر سَحَری مُسْتَمِر، مُنْتَظِرم، مُنْتَظِر
زان که مرا بیش تَر وَقتِ سَحَر می‌کُشی

جورِ تو ما را چو قَند، راهِ مَدَد دَرمَبَند
نی که مرا عاقِبَت، بر سَرِ دَر می‌کُشی؟

ای دَمِ تو‌ بی‌شِکَم، ای غَمِ تو دَفْعِ غَم
ای کِه تو ما را به دام، هَمچو شَرَر می‌کُشی

هر دَم دَفْعی دِگَر، پیش کُنی چون سپر
تیغ رها کرده‌ای تو به سپر می‌کشی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.