۳۴۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۰۰۶

سیمُرغ و کیمیا و مَقامِ قَلَنْدَری
وَصْفِ قَلَنْدَر است و قَلَنْدَر ازو بَری

گویی قَلَنْدَرم من و این دلْپَذیر نیست
زیرا که آفریده نباشد قَلَنْدَری

دام و دَمِ قَلَنْدَر،‌ بی‌چون بُوَد مُقیم
خالی‌ست از کِفایَت و مَعنیِّ داوَری

از خود به خود چه جویی؟ چون سَر به سَر تویی
چون آب در سَبویی کُلّی، زِ کُل پُری

از خود به خود سَفَر کُن، در راهِ عاشقی
وین قِصّه مُخْتَصَر کُن، ای دوست، یک سَری

نی بیم و نی امید، نه طاعَت، نه مَعْصیَت
نی بنده، نی خدای، نه وَصْفِ مُجاوِری

عَجز است و قُدرت است و خداییّ و بَندگی
بیرون زِ جُمله آمد این رَه، چو بِنْگَری

راهِ قَلَنْدَری زِ خدایی بُرون بُوَد
در بَندگی نَیایَد و نه در پَیَمبَری

زینهار، تا نَلافَد هر عاشق از گِزاف
کَس را نَشُد مُسَلَّم این راه و رَه بَری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.