۳۲۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۹۱۳

باز چون گُلْ سویِ گُلْشَن می‌رَوی
با تواَم، گر چه که بی‌من می‌رَوی

صدزبان شُد سوسن اَنْدَر شرحِ تو
گُل رُخا خوشْ سویِ سوسن می‌روی

سویِ مَستان با دو لَعْلِ میْ فروش
از برایِ باده دادن می‌رَوی

شاهِدان اِسْتاره وار اَنْدَر پِی‌اَت
تو بِه کَش، چون ماهِ روشن می‌رَوی

در کِه خواهی آتشی دیگر زدن؟
با دلِ چون سنگ و آهن می‌رَوی

آفتابا ذَرّه‌اَم، رَقصانِ تو
پیشِ تو چون سویِ روزَن می‌روی

تا دَرآرَد شَمسِ تبریزی به چَشم
سُرمه وار ای دلْ به هاوَن می‌رَوی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.