۴۷۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۸۵۱

شب و روز آن نِکوتَر، که به پیشِ یار باشی
به میانِ سَرو و سوسن، گُلِ خوش عِذار باشی

به طَرَب هزار چندان، که بُوَند عیشْ مَندان
به میانِ باغْ خندان، مَثَلِ انار باشی

نَشَوی چو خارهایی که خَلَند دست و پا را
به مِثالِ نیشِکَرها که شِکَرنِثار باشی

به مِثالِ آفتابی، که شَهیر شُد به بَخشِش
به میانِ پاک بازان، به عَطا مُشار باشی

هَله بس که تا شَهَنْشَهْ بِگُشایَد و بگوید
چو خَمُش کُنی نگوییّ و در اِنْتِظار باشی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.