۲۹۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۸۰۱

عاشقان را آتشی، وان گَهْ چه پنهان آتشی
وَزْ برایِ اِمْتِحان، بر نَقْدِ مَردان آتشی

داغِ سُلطان می‌نَهَند اَنْدَر دلِ مَردانِ عشق
تَختِ سُلطان در میان و گِردِ سُلطان آتشی

آفتابش تافته در روزَنِ هر عاشقی
ما پَریشان، ذَرّه وار اَنْدَر پَریشان آتشی

اَلصَّلا ای عاشقان کین عشقْ خوانی گُسْتَرید
بَهرِ آتش خوارگانَش، بر سَرِ خوان آتشی

عکسِ این آتش بِزَد بر آیِنِه‌یْ گَردون و شُد
هر طَرَف از اَخْتَران، بر چَرخِ گَردان آتشی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.