۳۰۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۷۲۳

دیدی که چه کرد یارِ ما، دیدی
مَنْصوبهٔ یارِ باوَفا دیدی

زین نوع که ماتْ کرد دل‌ها را
آن چَشمهٔ زندگی، کجا دیدی؟

در صورتِ ماتْ بُرد می‌بَخشَد
مَقْلوب گَری چو او کِه را دیدی؟

ای بَستهٔ بَندِ عشقْ حَقّ اَسْتَت
کَزْ عشقْ هزار دِلْگُشا دیدی

بِسْتان باغی اگر گُلی دادی
بَرخور زِ وَفا، اگرجَفا دیدی

از بُستانَش سَرِ خَر است این تَن
زان بَحْرِ گُهَر، تو کَهْرُبا دیدی

از فرعونی چو اَحْوَلی دادَت
آن بود عَصا و اژدَها دیدی

امروز چو موسی‌اَت مُداوا کرد
صد بَرگْ فَشان ازان عَصا دیدی

صَیّادِ جهان فَشانْد شَهْ دانه
آن را تو زِ سادگی، عَطا دیدی

چون مُرغِ سَلیم، سویِ او رفتی
دام و دَغَل و فَن و دَغا دیدی

بازت بِخَرید لُطفِ نَجَّیْنا
تا لُطف و عِنایَتِ خدا دیدی

در طالِعِ مَهْ، چو مُشتری گشتی
زَ اللّهْ عَطایِ اِشْتَری دیدی

چَندان کَرَّت که در عَدَد نایَد
این بَستگی و گُشاد را دیدی

تا آخِرِ کار، آن وَلی نِعْمَت
چَشمَت بِگُشاد، توتیا دیدی

از چَشمهٔ سَلْسَبیل می‌خوردی
عِشرت گَهِ خاصِ اولیا دیدی

چون دَعوتِ اِشْرَبُوا پَری دادَت
جولان گَهِ عَرصهٔ هوا دیدی

وان گَه زِ هوا به سویِ هو رفتی
بر قافْ پَریدنِ هُما دیدی

پَروازِ هُمایِ کِبْریایی را
از کَیْف و چگونگی، جُدا دیدی

باقیش مُجیبِ هر دُعا گوید
کَزْ وِیْ تو اِجابَتِ دُعا دیدی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.