۳۱۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۶۴۸

دَریغا کَزْ میانْ ای یار رفتی
به دَرد و حَسرتِ بسیار رفتی

بَسی زِنهار گفتی، لابه کردی
چه سود، از حُکْمِ بی‌زِنهار رفتی

به هر سو چاره جُستی، حیله کردی
ندیده چاره و ناچار رفتی

کِنارِ پُرگُل و رویِ چو ماهَت
چه شُد؟ چون در زمینِ خوار رفتی؟

زِ حَلقه‌یْ دوستان و هم نِشینان
میانِ خاک و مور و مار رفتی

چه شُد آن نُکته‌ها و آن سُخَن‌ها؟
چه شُد عقلی که در اسرار رفتی؟

چه شُد دستی که دستِ ما گرفتی؟
چه شُد پایی که در گُلْزار رفتی؟

لَطیف و خوب و مَردم دار بودی
درونِ خاکِ مَردم خوار رفتی

چه اندیشه که می‌کردیّ و ناگاه
به راهِ دور و ناهموار رفتی

فَلَک بِگْریست و مَهْ را رو خَراشید
دران ساعت که زارِ زار رفتی

دِلَم خون شُد، چه پُرسَم، من چه دانم؟
بگو باری عَجَب بیدار رفتی

چو رفتی، صُحبَتِ پاکان گُزیدی
و یا مَحْروم و بااِنْکار رفتی؟

جوابَک‌‌هایِ شیرینَت کجا شُد؟
خَمُش کردیّ و از گُفتار رفتی

زِهی داغ و زِهی حَسرت که ناگَه
سَفَر کردی، مُسافروار رفتی

کجا رفتی که پیدا نیست گَردت؟
زِهی پُرخون رَهی، کین بار رفتی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۴۹
نظرها و حاشیه ها
اعظم داوری
۱۴۰۳/۱/۹ ۲۳:۵۰

منطور از کنار در بیت کنار پرگل و روی چو ماهت چیست

گوهرین: سلام. کنار به معنای آغوش است.