۴۸۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۶۲۳

ما گوشِ شماییم، شما تَنْ زده تا کِی؟
ما مَست و خَراباتی و بیخود شُده تا کِی؟

ما سوخته حالان و شما سیر و مَلولان
آخِر بِنَگویید که این قاعده تا کِی؟

دل زیر و زَبَر گشت، مَها چند زنی طَشْت؟
مَجْلِس همه شورید، بُتا عَربده تا کِی؟

دی عقل دَراُفتاد و به کَف کرده عَصایی
در حَلقهٔ رِنْدان شُده کین مَفْسَده تا کِی؟

چون ساقیِ ما ریخت بَرو جامِ شرابی
بِشْکَست دَرِ صومعه کین مَعْبده تا کِی؟

تَسبیح بِیَنداخت و زِ سالوس بِپَرداخت
کین نوبَتِ شادیست، غَمِ بیهُده تا کِی؟

آن‌ها که خَموشَند به مَستی مَزه نوشَند
ای در سُخَنِ بی‌مَزه گرم آمده، تا کِی؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.