۲۰۱۴ بار خوانده شده

بوی محبوبه شب

ماه تابید و چو دید آن همه خاموش مرا
نرم بازآمد و بگرفت در آغوش مرا

گفت:« خاموش درین جا چه نشستی؟» گفتم:
بوی « محبوبه شب » می برَد از هوش مرا

بوی محبوبه شب، بوی جنون پرور عشق
وه، چه جادوست که از هوش بَرَد بوش مرا

بوی محبوبه شب، نغمه چنگی ست لطیف
که ز افلاک کند زمزمه در گوش مرا

بوی محبوبه شب همچو شرابی گیراست
مست و شیدا کند این جام پر از نوش مرا

بوی محبوبه شب جلوه جادویی اوست
آنکه کرده است به یکباره فراموش مرا.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:افسون
گوهر بعدی:به سوی جان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.