۷۰۷ بار خوانده شده
چه غم که در دل این برجهای سیمانی
ز باغ و باغچه دورم، در این اتاق صبور
همین درخت پر از برگ سبز تازه و نغز
که قاب پنجرهام را تمام پوشانده است
به چشم من باغی است.
وگر هزار درخت
بر آن بیفزایند
جمال پنجرة من نمی کند تغییر
که بسته راز تسلای من به صحبت پیر
ــ «چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند
گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر»
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
ز باغ و باغچه دورم، در این اتاق صبور
همین درخت پر از برگ سبز تازه و نغز
که قاب پنجرهام را تمام پوشانده است
به چشم من باغی است.
وگر هزار درخت
بر آن بیفزایند
جمال پنجرة من نمی کند تغییر
که بسته راز تسلای من به صحبت پیر
ــ «چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند
گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر»
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:در چشم ستاره
گوهر بعدی:خورشید، با دو سرخی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.