۲۵۸۳ بار خوانده شده

ذرّه ای در نور

گلِ نگاه تو، در کار دلربایی بود.
فضای خانه پُر از عطر آشنایی بود

به رقص آمده بودم چو ذرّه ای در نور
ز شوق و شور،
که پرواز در رهایی بود.

چه جای گل، که تو لبخند می زدی با مهر
چه جای عمر، که خواب خوش طلایی بود!

هزار بوسه به سوی خدا فرستادم
از آنکه دیدن تو قسمت خدایی بود.

شب از کرانه دنیای من جدا شده بود
که هر چه بود تو بودیّ و روشنایی بود 
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:سحر
گوهر بعدی:لحظه و احساس
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.