۶۹۸ بار خوانده شده

چراغ میکده

چو آفتاب در‌آی از درم شراب بنوش
شراب شبنم جان را چو آفتاب بنوش

چراغ میکده دیوان حافظ است بیا
‌شبی به خلوت رندان و شعر ناب بنوش

زمانه جام گلاب تو را گل آب کند
بیا شراب بیامیز و با گلاب بنوش

چو گل به چشمهٔ خورشید رو کن ای دریا
نه تلخ کاسه‌ وارونه حباب بنوش

به گریه گفتمش از بوسه‌ای دریغ مدار
به خنده گفت که این باده را به خواب بنوش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:دست ها و دست ها
گوهر بعدی:غریبه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.