۱۴۳۹ بار خوانده شده
چو از بنفشه بوی صبح برخیزد
هزار وسوسه در جان من برانگیزد
کبوتر دلم از شوق می گشاید بال
که چون سپیده به آغوش صبح بگریزد
دلی که غنچه ی نشکفته ی ندامتهاست
بگو به دامن باد سحر نیاویزد
فدای دست نوازشگر نسیم شوم
که خوش به جام شرابم شکوفه می ریزد
تو هم مرا به نگاهی شکوفه باران کن
در این چمن که گل از عاشقی نپرهیزد
لبی بزن به شراب من ای شکوفهٔ بخت
که می خوش است که با بوی گل درآمیزد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
هزار وسوسه در جان من برانگیزد
کبوتر دلم از شوق می گشاید بال
که چون سپیده به آغوش صبح بگریزد
دلی که غنچه ی نشکفته ی ندامتهاست
بگو به دامن باد سحر نیاویزد
فدای دست نوازشگر نسیم شوم
که خوش به جام شرابم شکوفه می ریزد
تو هم مرا به نگاهی شکوفه باران کن
در این چمن که گل از عاشقی نپرهیزد
لبی بزن به شراب من ای شکوفهٔ بخت
که می خوش است که با بوی گل درآمیزد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:فقیر
گوهر بعدی:دریچه
نظرها و حاشیه ها
۱۴۰۰/۹/۳ ۱۳:۲۰
بقول معروف:
«بوی کل را از چه جوئیم از گلاب»
درحال حاضر،«گوهر» نوعی گلاب است که بوی اندیشه ها، و افکار زیبا راکه شمیم عطر و طراوتشان روان را مینوازد، در دیدگاه صاحبدلان پدیدار میسازد