۷۷۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۴۷۲

چَشمِ تو خواب می‌رَوَد یا که تو ناز می‌کُنی؟
نی به خدا که از دَغَلْ چَشمْ فَراز می‌کُنی

چَشْم بِبَسته‌یی که تا خواب کُنی حَریف را
چون که بِخُفت بر زَرَش دستْ دراز می‌کُنی

سِلْسِله‌ای گُشاده‌یی دامِ اَبَد نهاده‌یی
بَندِ کِه سخت می‌کُنی؟ بَندِ کِه باز می‌کُنی

عاشقِ‌ بی‌گناه را بَهرِ ثَواب می‌کُشی
بر سَرِ گورِ کُشتگان بانگِ نماز می‌کُنی

گَهْ به مِثالِ ساقیان عقلْ زِ مغز می‌بَری
گَهْ به مِثالِ مُطربان نَغْنَغه ساز می‌کُنی

طَبْلِ فِراق می‌زَنی نایِ عِراق می‌زَنی
پَرده بوسَلَیک را جُفتِ حِجاز می‌کُنی

جان و دلِ فقیر را خسته دلِ اسیر را
از صَدَقاتِ حُسنِ خود گنجِ نیاز می‌کُنی

پَردۀ چَرخْ می‌دَری جِلْوۀ مُلْک می‌کُنی
تاجِ شَهان‌ هَمی‌بَری مِلْکِ اَیاز می‌کُنی

عشقِ مَنیّ و عشق را صورت شکل کِی بُوَد؟
این که به صورتی شُدی این به مَجاز می‌کُنی

گنجِ بَلا نِهایَتی سِکّه کجاست گنج را
صورتِ سِکّه گَر کُنی آن پِیِ گاز می‌کُنی

غَرقِ غَنا شو و خَمُش شَرم بِدار چند چند
در کَنَفِ غَنایِ او نالۀ آز می‌کُنی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۷۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.