۳۱۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۴۶۷

کعبه طَواف می‌کُند بر سَرِ کوی یک بُتی
این چه بُت است ای خدا این چه بَلا و آفَتی

ماهِ دُرُستْ پیشِ او قُرصِ شِکَسته بَسته‌یی
بر شِکَرش نَبات‌ها چون مگسی‌ست زَحْمَتی

جُمله مُلوکِ راهِ دین جُمله مَلایکِ اَمین
سَجده‌کُنان که ای صَنَم بَهرِ خدایْ رَحْمَتی

اَهلِ هزار بَحْر و کَف گوهرِ عشق را صَدَف
زان سویِ عِزَّت و شَرَف سَختْ بُلندهِمَّتی

اوست بهشت و حورِ خود شادی و عیش و سورِ خود
در غَلَباتِ نورِ خود آهْ عَظیم آیَتی

بِشْنو این خَطاب را ساخته شو جواب را
ذَرّه مَر آفتاب را گشت حَریف و بابَتی

ای تبریز مَحْرَمَت شَمسِ هزار مَکْرُمَت
گشته سُخَن سَبوصِفَت بر یَمِ‌ بی‌نِهایَتی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.