۳۵۳ بار خوانده شده

مژدۀ دیدار

به گوشم مژده‌ای آمد که امشب یار می‌آید
به بالین سرم آن سرو خوشرفتار می‌آید

کبوتر وار، دل پر می‌زند در مجمر حسنش
چنان تسکین دلم کان آتشین رخسار می‌آید

همی در انتظارم، کی شود یارم ز در، داخل
به مهمانی برم با حشمت بسیار می‌آید

فضای این جهان از عطر گل پر گشته و گویا
نگار من همی با زلف عنبر بار می‌آید

مشو غمگین صبوحی گر دلت رفته است از دستت
چرا؟ گر می‌رود دل از کفت دلدار می‌آید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:تلخ و شیرین
گوهر بعدی:نقاش تقدیر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.