۳۷۲ بار خوانده شده

چشمه، دریا، قطره ...

حلقه حلقهٔ زلفش، تا ز باد لرزان شد
باد شد عبیر افشان، نرخ مشک ارزان شد

هم ز گردش چشمش حال ما دگرگون شد
هم ز حلقهٔ زلفش، جمع ما پریشان شد

مشکل مرا ای دل بود نقطه‌ای موهوم
چون دهان او دیدم، مشکل من آسان شد

شیخ شد به کیش عشق، دین خود بداد از دست
گمرهی به ره آمد، کافری مسلمان شد

زلف را به رخ افشان کرد و صبح ما تاریک
کفر را تماشا کن کو حجاب ایمان شد

از غم فراق او، حال دل اگر پرسی
چشمه بود دریا گشت، قطره بود عمان شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غوغای محشر
گوهر بعدی:خمخانه حق
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.