۳۱۲ بار خوانده شده

داغ عشق

در گیرد آن‌دلی که به دلدادگان نسوخت
آتش به سینه‌ای که به عشق جوان نسوخت

آهی که چرخ‌تاز نشد ناکشیده به
آن ناله نیست کاو، جگر آسمان نسوخت

کی گرم می‌کند دل نامهربان کس
فریاد من که سینهٔ کوه گران نسوخت

شرم است اگر ز باده و پیمانه بگذرد
از تاب دل هرآن که می اندر رزان نسوخت

نبوَد ز سوز سینهٔ دلدادگان خبر
آن‌کاو به داغ عشق، دلی لاله‌سان نسوخت

«بارق» دریغ بر تو که این‌آه شعله‌بار
دشمن که هیچ، طرف دل دوستان نسوخت
کابل، دی ١۳۳۳
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:دادگه
گوهر بعدی:در کمینگاه اهریمن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.