۳۳۶۱ بار خوانده شده

نقطه خال تو

روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است
آری! افطار رطب در رمضان مستحب است

روز ماه رمضان، زلف میفشان که فقیه
بخورد روزهٔ خود را به گمانش که شب است

زیر لب، وقت نوشتن همه کس نقطه نهد
این عجب! نقطه خال تو به بالای لب است

یا رب! این نقطهٔ لب را که به بالا بنهاد؟
نقطه هر جا غلط افتاد، مکیدن ادب است

شحنه اندر عقب است و، من از آن می‌ترسم
که لب لعل تو، آلوده به ماء العنب است

پسر مریم اگر نیست چه باک است ز مرگ
که دمادم لب من بر لب بنت العنب است

منعم از عشق کند زاهد و، آگه نبود
شهرت عشق من از ملک عجم تا عرب است

گفتمش ای بت من، بوسه بده جان بستان
گفت: رو کاین سخن تو، نه بشرط ادب است

عشق آنست که از روی حقیقت باشد
هر که را عشق مجازیست حمال الحطب است

گر صبوحی به وصال رخ جانان جان داد
سودن چهره به خاک سر کویش سبب است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:دل گمشده
گوهر بعدی:پریزاد
نظرها و حاشیه ها
ناشناس
۱۳۹۹/۳/۴ ۰۷:۲۹

یعنی اینکه سیاهی موی تو چنان فراگیر و فراوان است که همه جا را می پوشاند و فقیه محتاط نیز یقین به فرا رسیدن شب می کند پس روزه خود را افطار می نمایاند

ناشناس
۱۳۹۹/۲/۲۹ ۰۰:۵۸

روزه ماه رمضان زلف میفشان که فقیه
بخورد روزه ی خود را به گمانش که شب است
یعنی چی؟