۱۴۴۰ بار خوانده شده

پرستار

شب از شب‌های پاییزی ست
از آن همدرد و با من مهربان شب‌های اشک آور
ملول و خسته دل گریان و طولانی
شبی که در گمانم من که آیا بر شبم گرید، چنین همدرد
و یا بر بامدادم گرید، از من نیز پنهانی
من این می‌گویم و دنباله دارد شب
خموش و مهربان با من
به کردار پرستاری سیه پوش پیشاپیش،‌ دل بر کنده از بیمار
نشسته در کنارم، اشک بارد شب
من این‌ها گویم و دنباله دارد شب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:آواز چگور
گوهر بعدی:غزل ۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.