۲۶۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۴۲۲

رُخْ نَفَسی بر رُخِ این مَست نِهْ
جنگ و جَفا را نَفَسی پَست نِهْ

سیم اگر نیست به دست آوَرَم
باده چون زَر تو بَرین دست نِهْ

ای تو گُشاده در هفت آسْمان
دستِ کَرَم بر دلِ پابَست نِهْ

پیش کَشَم نیست به جُز نیستی
نیستی‌اَم را تو لَقَبْ هست نِهْ

هم شِکَنَنده تو هم اِشْکَسته بَند
مَرهَمِ جان بر سَرِ اِشْکَست نِهْ

مُهْر بر آن شِکَّر و پسته مَنِه
مِهْر بَرین چاکرِ پیوست نِهْ

گفته اَمَت ای دلْ پنجاه بار
صید مَکُن پایْ دَرین شَست نِهْ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.