۶۱۹ بار خوانده شده
جوجهیی در آشیانه
گُلی در جزیره
ستارهیی در کهکشان.
□
با پیشانی بلندت به جِرمی اندیشیدی
که در پوسته میرُست
تا باغچه را
به نغمه
سرشار کند
همچنان که عصارهی خاک
از دهلیزِ ساقه میگذشت
تا چشماندازِ تابستانه را
به رنگی دیگر
بیاراید
بر جزیرهیی که میگذرد
با گردشِ تپندهی روزان و شبان
از برابرِ خورشیدی
که در خود
میسوزد.
□
تو میلاد را
دیگربار
در نظامِ قوانینش دوره میکنی،
و موریانهی تاریک
تپشهای زمانت را
میشمارد.
۹ آبانِ ۱۳۵۱
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
گُلی در جزیره
ستارهیی در کهکشان.
□
با پیشانی بلندت به جِرمی اندیشیدی
که در پوسته میرُست
تا باغچه را
به نغمه
سرشار کند
همچنان که عصارهی خاک
از دهلیزِ ساقه میگذشت
تا چشماندازِ تابستانه را
به رنگی دیگر
بیاراید
بر جزیرهیی که میگذرد
با گردشِ تپندهی روزان و شبان
از برابرِ خورشیدی
که در خود
میسوزد.
□
تو میلاد را
دیگربار
در نظامِ قوانینش دوره میکنی،
و موریانهی تاریک
تپشهای زمانت را
میشمارد.
۹ آبانِ ۱۳۵۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:اشارتی
گوهر بعدی:ميلاد آن که عاشقانه بر خاک مُرد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.