۲۷۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۳۵۵

ای دوش زِ دستِ ما رَهیده
امشب نَرَهی به جان و دیده

در پَنجهٔ ماست دامَنِ تو
ای دست در آستین کَشیده

حیلَت بِگُذار و آب و روغَن
ماییم هَریسهٔ رَسیده

چَشمِ من و چَشمِ تو حَریفند
ای چَشمْ زِ چَشمِ تو چَریده

ای داده مرا شرابِ گُلْگون
گُل از رُخِ زَردِ من دَمیده

زُلفِ چو رَسَن چو بَرفَشاندی
از عشقْ چو چَنْبَرم خَمیده

رفتیّ و زِ چَشمِ من بُریدی
خون آید لاشَک از بُریده

بر گِردِ خیالِ تو دَوانیم
ای بر سَرِ ما غَمَت دویده

بر روزَنِ تو چرا نَپَرَّد
مُرغی زِ قَفَص به جانْ رَهیده

خامُش کردم که جُمله عیبیم
ای با همه عیبمان خَریده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.