۲۷۸ بار خوانده شده

در معنی زناشویی گوید

از غلام آنکه زی عیال آمد
او ز دنبه بپوستکال آمد

نیست کدبانویی و گادن را
زن بد جز طلاق دادن را

بندهٔ زن شدن به شهوت و مال
پس براو حکم کردن اینت محال

زشت باشد که در زناشویی
بنده باشی و خواجگی جویی

بندهٔ زن مشو حرام و حلال
تا نگرداندت عیال عیال

جفت در حکم شوی خود باشد
لیک در حکم بنده بد باشد

تو چو انگشت گشته از تشویش
زن چو ناخن‌کنان به ناخن ریش

نفقه بر ریش خواجه خط کرده
سبلت او چو کون بط کرده

سیم کابین چو طوق در گردن
زرنه بر طاق و خیره غم خوردن

کرد باید زن ای ستوده سیر
لیکن از خان و مان خویش به در

زیرک آنست کو نگاید زن
ننهد در سرای خود شیون

اشتقاقش ز چیست دانی زن
یعنی آن قحبه را به تیر بزن

پس اگر والعیاذباللّٰه باز
بچه در سقف کس کند پرواز

کس ببینی گرفته از سر کین
ریش بابا ز ناز در سرگین

پس چه گویم که هرکه عاقل‌تر
پیش سحبان کیر باقل تر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:ذکر انواع‌الشهوات علی بعضها تحریض و علی بعضها تمریض اندر صفت شهوات و در حق غلام باره گوید
گوهر بعدی:حکایت و مثل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.