۳۲۰ بار خوانده شده

حکایت در شجاعت و غیرت

از زره بود پشتِ حیدر فرد
کرد خصمش سؤال گفتا مرد

تا بُوَد روی به زره باشد
چون دهد پشت کشته به باشد

آب باشد نه مرد چون پولاد
کوه زره‌پوش گردد از هر باد

مرد مردانه همچو کُه باشد
که ازو بادها ستُه باشد

تا تفِ دل ز کینه نفروزد
کی تن از دل شجاعت آموزد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:اندر مذمّت بددلی و بددل
گوهر بعدی:حکایت در این معنی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.