۲۸۹ بار خوانده شده

اندر مذمّت مال دوست

سفله چون خواند رو به مهمانش
پس چه نانش شکن چه دندانش

بر درِ کارگاه طبع لئیم
نز پی ایمنی که از سرِ بیم

گرچه زنجیر حلقه نپذیرد
سفله را در بزن که خود میرد

برده چون طاعت و دل و دینت
بادهٔ تلخ و عمر شیرینت

کوی پر دزد و خانه پر ز قماش
پاسبان را چه خوش بود خشخاش

طمع خلق و دلق پستی تست
زورق بحر زرق هستی تست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:در طلب دنیا و غرور او گوید
گوهر بعدی:اندر مذمّت شراب گوید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.