۲۹۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۳۲۵

امروز من و باده، وان یارِ پَری زاده
اَحْسَنْت زِهی شاهِد، شاباشْ زِهی باده

بازیم یکی عشقی، در زیرِ گِلیمی نه
بر حَلقهٔ هر جمعی، بَررَستهٔ هر جاده

این حَلقهٔ زَرّین را در گوش دَرآویزم
یعنی که از این خِدمَت آزادم و آزاده

عشقِ من و رویِ تو، از عَهدِ قِدَم بوده‌ست
رویِ من از اوَّل بُد بر رویِ تو بِنْهاده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.