۳۴۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۳۰۱

من سَرخوش و تو دِلْخوش، غَمْ بی‌دل و بی‌سَر بِهْ
دل می‌دِهْ و بَر می‌خور از دِلْبَر و دلْ‌بَر بِهْ

عالَم همه چون دریا، تَنْ چون صَدَفِ جویا
جانْ وَصفِ گُهَر گویا، زین‌ها همه گوهر بِهْ

صورتْ مَثَلِ چادَر، جان رفته به چادَر در
بی‌صورت و بی‌پیکر وَزْ هر چه مُصَوَّر بِهْ

تو پَردهٔ تَن دیدی، از سینه بِنَشْنیدی
آن زَخْمه که دل می‌زَد کان پَردهٔ دیگر بِهْ

از چهره تو زَرْ می‌زَن، با چهرهٔ زَر می‌گو
با زَرْ غَم و بی‌زَرْ غَم، آخِر غَمِ با زَر بِهْ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.