۳۰۴ بار خوانده شده
دایم پیشِ خود نَهی آیِنِه را، هرآینه
زان که نَظیر نیستَت جُز که دَرونِ آیِنِه
در تو کجا رَسَم، تو را هَمچو خیالِ رویِ تو
در دل و جان و در نَظَر مَنْظَره هست و جایْ نه
هم تو مُنَزَّهی زِجا، هم همه جایْ حاضری
آیَتِ بیچگونگی در تو و در مُعاینه
از سویِ تو مُوحِّدی، از سویِ من مُشَبِّهی
جانِبِ تو مُواصله، جانِبِ من مُباینه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
زان که نَظیر نیستَت جُز که دَرونِ آیِنِه
در تو کجا رَسَم، تو را هَمچو خیالِ رویِ تو
در دل و جان و در نَظَر مَنْظَره هست و جایْ نه
هم تو مُنَزَّهی زِجا، هم همه جایْ حاضری
آیَتِ بیچگونگی در تو و در مُعاینه
از سویِ تو مُوحِّدی، از سویِ من مُشَبِّهی
جانِبِ تو مُواصله، جانِبِ من مُباینه
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۸۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.