۲۹۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۲۵۰

هزار بار کَشیده‌‌ست عشقِ کافَرخو
شَبَم زِبام به حُجره، زِحُجره تا سَرِ کو

شب آنچُنان و بگاه آمده که هی، بَرخیز
گرفته گوشِ مرا سختْ هَمچو گوشِ سَبو

زِهرچه پُر کُنَدَم، من سَبویِ تَسلیمَم
سَبو اسیرِ سَقاء است، چون گُریزد ازو؟

هزار بار سَبو را به سنگ بِشْکَست او
شِکَستِ او خوشم آید، زِ شوق و ذوقِ رَفو

سَبو سِپُرده به دو گوشْ با هزاران دل
بِدان هَوَس که خورَد غوطه در میانهٔ جو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.