۳۱۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۵۶

بهار رفت و نکردیم عزم جای خوشی
برهنه سر بنشستیم در هوای خوشی

بهار رفت و به هنگامهٔ نواسنجان
ولی از هوش نرفتیم از نوای خوشی

بهار رفت و به مستان گریه دوست دمی
نداشتیم سرودی به های های خوشی

بهار رفت و نبردیم هم عنان چمن
دلی گرفته ز عمری به دلگشای خوشی

بهار رفت و به گلبانگ بلبلان چمن
پیاله ای نکشیدیم در هوای خوشی

به ترهات تو عرفی خوشند دانایان
ندیده ام به جهان چون تو ژاژخای خوشی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.