۲۵۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۲۴۶

ای سَرِ مَردانْ بَرگو بَرگو
وِیْ شَهِ میدانْ بَرگو بَرگو

ای مَهِ باقی، وِیْ شَهِ ساقی
جانِ سُخَن دانْ بَرگو بَرگو

قبلهٔ جمعی، شُعلهٔ شمعی
قِصّهٔ ایشانْ بَرگو بَرگو

ای همه دَستان، ساقیِ مَستان
رازِ گُلِسْتانْ بَرگو بَرگو

هم همه دانی، هم همه جانی
خواجهٔ دیوانْ بَرگو بَرگو

آبِ حَیاتی، شاخِ نَباتی
نُکتهٔ جانانْ بَرگو بَرگو

غَم نَپَذیری، خشم نگیری
ای دلِ شادانْ بَرگو بَرگو

خُسروِ شیرین، بِنْشین، بِنْشین
راهِ سِپاهانْ بَرگو بَرگو

دلْ بِشِکُفتی، خیلی و گفتی
باز دو چندانْ بَرگو بَرگو

آن میِ صافی، جامِ گِزافی
دَردِهْ و خندانْ بَرگو بَرگو

یارِ رَبابی هر چه که یابی
حُرمَتِ ایمانْ بَرگو بَرگو

نی بِسِتیزی، نی بِگُریزی
بی سَر و پایانْ بَرگو بَرگو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.