۲۸۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۳۴

کو می شوقی که دل مست جنون آید برون
هر نگاه از دیده با صد موج خون آید برون

ناله تا نزدیک لب صد جا شود پا مال او
جان بیمار از درون سینه چون آید برون

چون رود فرهاد با آن جذبه، شاید گر شبی
صورت شیرین ز قید بیستون آید برون
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.