۲۹۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۲۳

خوش در خور است، حسرت تو با گریستن
بی یاد تو حلال مبادا گریستن

بی گریه دوستدار تو آرام گیر نیست
یا کاو کاو دیده و دل یا گریستن

گویی که یاد می کنمت گه گهی، ولی
بیهوده نیست در دل شب ها گریستن

نازم به غمزهٔ تو که یک گام کرده است
صد ساله ره ز دیدهٔ من تا گریستن

من خود کی ام که گریه به حالم کنی، ولی
می زیبدت به نرگس شهلا گریستن

گر کام دل ز گریه میسر شود، ز دوست
صد سال می توان به تمنا گریستن

عرفی حریف دیدهٔ تر نیستی، ولی
بسیار گریه آورد این نا گریستن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.