۳۰۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۲۲۲

سَرِ عُثمانِ تو مَست است، بَرو ریزِ کَدو
چون عُمَر مُحْتَسِبی، داد کُنی، این جا کو؟

چه حَدیث است، زِ عُثمانْ عُمَرَم مَست‌تر است
وان دِگَر را که رییس است نگویم، تو بگو

مَست دیدی که شکوفه‌ش همه دُرّ است و عَقیق؟
باده‌یی کو چو اویسِ قَرَنی دارد بو؟

ای بَسا فِکْرَتِ باریک، که چون مویْ شُده ست
وَزْ سَرِ زُلفِ خوشِ یار ندارد سَرِ مو

مَستِ فِکْرَت دِگَر و مَستیِ عِشرَت دِگَر است
قطرهٔ این کُند آن که نکُند زان دو سَبو

بَس کُن و دفترِ گفتار دَرین جو اَفْکَن
بر لَبِ جویِ حِیَل تخته مَنِه، جامه مَشو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.