۲۶۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۲۰۹

ای زِرویَت تافته در هر زمانی نورِ نو
وِیْ زِنورَت نَقْش بَسته هر زمانی حورِ نو

کَژْ نِشین و راست بِشْنو، عقل مانَد یا خِرَد
ساقی‌یی چون تو و هر دَم بادهٔ منصورِ نو؟

کِه تواند شیشه‌‌یی را زآتشی بَرداشتن؟
یا میِ کُهنه کِه داند ساختن زَانْگورِ نو؟

می‌چَشان و می‌کَشانْ روشنْ دلان را جوقْ جوق
تازه می‌کُن این جهانِ کُهنه را از شورِ نو

عشقِ عشرَت پیشه‌یی، که دولَتَت پاینده باد
روزْ روزت عیدِ تازه، هر شَبان گَهْ سورِ نو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۰۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.