۵۴۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۲۰۸

ناله‌یی کُن عاشقانه، دَردِ مَحْرومی بگو
پارسی گو ساعتیّ و ساعتی رومی بگو

خواه رومی، خواه تازی، من نخواهم غیرِ تو
از جَمال و از کَمال و لُطفِ مَخْدومی بگو

هم بِسوزی، هم بِسازی، هم بِتابی در جهان
آفتابی، ماهتابی، آتشی، مومی بگو؟

گَر کسی گوید که آتش سرد شُد، باور مَکُن
تو چه دودیّ و چه عودی، حَیِّ قَیّومی بگو

ای دلِ پَرّانِ من، تا کِی ازین ویرانِ تَن
گَر تو بازی بَرپَر آن جا، وَرْ تو خود بومی بگو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۰۹
نظرها و حاشیه ها
۱۳۹۹/۴/۱۲ ۱۴:۴۹

معنای شعر چیست

گوهرین: با سلام و احترام. متاسفانه در حال حاضر توانایی نوشتن شرح و تفسیر بر آثار را نداریم.