۸۸۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۱۹۸

جُمله خشم از کِبْر خیزد، از تکَبُّر پاک شو
گَر نخواهی کِبْر را، رو، بی‌تکَبُّر خاک شو

خشم هرگز بَرنخیزد جُز زِ کِبْر و ما و من
هر دو را چون نَردبان زیر آر و بر اَفْلاک شو

هر کجا تو خشم دیدی، کِبْر را در خشم جو
گَر خوشی با این دو مارت، خود بُرو ضَحّاک شو

گَر زِ کِبْر و خشم بیزاری، بُرو کُنجی بِخُست
وَرْ زِ کِبْر و خشم دِلْشادی، بُرو غَمناک شو

خشمِ سگساران رَها کن، خشمْ از شیران بِبین
خشم از شیران چو دیدی، سَر بِنِه، شیشاک شو

لُقمهٔ شیرین که از وِیْ خشم انگیزد، مَخور
لُقمه از لَوْلاک گیر و بَندهٔ لَوْلاک شو

رو تو قَصّابِ هوا شو، کِبْر و کین را خون بِریز
چند باشی خُفته زیرِ این دو سگ؟ چالاک شو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.