۲۸۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۱۸۵

چو بُگْشادم نَظَر از شیوهٔ تو
بِشُد کارم چو زَر از شیوهٔ تو

تویی خورشید و من چون میوهٔ خام
به هر دَمْ پُخته تَر از شیوهٔ تو

چو زُهره می‌نوازم چَنگِ عِشرَت
شب و روز ای قَمَر از شیوهٔ تو

به هر دَمْ صد هزار اَجْزایِ مُرده
شود چون جانِوَر از شیوهٔ تو

چرا اَزْرَق قَبایِ چرخِ گَردون
چُنین بَندَد کَمَر از شیوهٔ تو

چرا رویِ شَفَق سُرخ است هر شام
به خونابه‌یْ جِگَر از شیوهٔ تو

زِ شیوه‌یْ ماهَت اِسْتاره هَمی‌جَست
گرفتم من بَصَر از شیوهٔ تو

به خوبی هَمچو تو خود این مُحال است
چُنان خوبی به سَر از شیوهٔ تو

زِانبوهی نباشد جایِ سوزَن
زِعاشق، وین حَشَر از شیوهٔ تو

عَجَب چون آمد اَنْدَر عالَمِ عشق
هزاران شور و شَر از شیوهٔ تو

اگر نه پَرده آویزی به هردَم
بِدَرَّد این بَشَر از شیوهٔ تو

اگر غَفلَت نباشد، جُمله عالَم
شود زیر و زَبَر از شیوهٔ تو

چرایم؟ شَمسِ تبریزی چو شَیدا
به گِردِ بام و دَر از شیوهٔ تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۸۶
نظرها و حاشیه ها
ناشناس
۱۳۹۹/۲/۲ ۱۵:۵۹

ازشما ممنون که اشعار مولانا را کامل دراختیار علاقمندان قرار میدهید.

ناشناس
۱۳۹۹/۲/۲ ۱۵:۵۵

با سلام وتشکر فراوان