۳۲۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۱۴۷

چیست که هر دَمی چُنین می‌کَشَدم به سویِ او؟
عَنْبَر نیّ و مُشک نی، بویِ وِیْ است بویِ او

سِلْسِله‌یی‌‌ست بی‌بَها، دشمنِ جُمله توبه‌ها
توبه شِکَست، من کی اَم؟ سنگِ من و سَبویِ او

توبه شِکَست او بَسی، توبه و این چُنین کسی؟
پَرده دَرّی و دِلْبَری، خویِ وِیْ است، خویِ او

توبهٔ من برایِ او، توبه شِکَن هوایِ او
توبهٔ من گناهِ من، سوخته پیشِ رویِ او

شاخ و درختِ عقل و جان، نیست مگر به باغِ او
آبِ حَیاتِ جاودان، نیست مگر به جویِ او

عشق و نَشاط گُستری، با میْ و رَطْلِ ساغَری
می‌رَسَد از کِنارها غُلْغُل و هایْ هویِ او

مَرد که خودپَسَند شُد، همچو کَدو بلند شُد
تا نشود زِخود تَهی، پُر نشود کَدویِ او

سایه که باز می‌شود، جمع و دراز می‌شود
هست زِ آفتابِ جان، قُوَّتِ جُست و جویِ او

سایه وِیْ است و نورْ او، جمعْ وِیْ است و دورْ او
نورْ زِ عکسِ رویِ او، سایه زِ عکسِ مویِ او

ای مَهْ و آفتابِ جان، پَردَه دَری مَکُن عِیان
تا زِ فَلَک فُرودَرَد پَردهٔ هفت تویِ او

چیست دَرونِ جَیبِ من، جُز تو و من حِجابِ من
ای من و تو فَنا شُده، پیشِ بَقایِ اویِ او
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.