۳۲۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۰۹۱

ای هفت دریا گوهر عَطا کُن
وین مِسّ‌‌ها را پُرکیمیا کُن

ای شمع مَستان، وِیْ سَروِ بُستان
تا کِی زِ دَستان؟ آخِر وَفا کُن

بِگْریست بر ما، هر سنگِ خارا
این دَردِ ما را، جانا دَوا کُن

ای خشم کرده، دیدار بُرده
این ماجَرا را یک دَم رَها کُن

اِحْسان و مَردی، بسیار کردی
آن مَردمی را اکنون دو تا کُن

ای خوب مَذهَب، ای ماه و کوکَب
در ظُلْمَتِ شب چون مَهْ سَخا کُن

دَردِ قدیمی، رَنجِ سَقیمی
گَردِ یَتیمی، از ما جدا کُن

گر در نَعیمم، در زَرّ و سیمَم
بی‌تو یَتیمَم، دَرمانِ ما کُن

من لب بِبَستم، درغَم نِشَستم
بُگشایْ دستم، قَصدِ لِقا کُن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.