۲۷۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۰۹۰

به پیش آر سَغْراقِ گُلْگونِ من
ندانم که باده‌ست، یا خونِ من

نَجاتی‌ست جان را زِغرقابِ غَم
چو کَشتیِّ نوحی به جَیحونِ من

مرا خوش بِشویَد زِ آب و زِ گِل
رَساند به اصل و به عُرجونِ من

در اَجْزایِ من خوش دَرآمیخته
به خویشی چو موسی و هارونِ من

زِهی آبِ حیوان، زِهی آتشی
که جَمعَند هر دو به کانونِ من

چو نایَم بِبوسَد، چو دَفَّم زَنَد
چه خوش چَنگ دَرزَد به قانونِ من

برو باقی از ساقیِ من بِجوی
کَزو یافت شیرینی افُسونِ من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.